یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۰۳ ۰۹:۲۰
bring up
بزرگ کردن/ پروراندن/ تربیت کردن
Meaning: take care of a person until he/she is completely grown
مراقبت کردن از فردی تا زمانی که کاملا بزرگ شود
EXP: Children should be brought up to respect the law.
بچه ها باید طوری تربیت شوند که به قانون احترام بگذارند.
raise sb.
بارآوردن / بزرگ کردن کسی
Meaning: take care of a person until he/she is grown up
مراقبت کردن از فردی تا زمانی که بزرگ شود
EXP: Some people claim that children with both parents raising them are far less likely to end up in jail than those raised by mothers alone.
برخی افراد ادعا میکنند که احتمال زندانی شدن کودکانی که هر دو والدین آنها را بزرگ کرده اند بسیار کمتر از کودکانی است که تنها توسط مادر بزرگ شدهاند.
child-rearing
پرورش کودک
Meaning: looking after a child until he/she is fully grown
مراقبت از کودک تا زمانی که او کاملا بزرگ شود
EXP: Child-rearing can be a difficult yet rewarding responsibility.
پرورش کودک می تواند مسئولیتی دشوار و در عین حال ارزشمند باشد.
maternal instinct
غریزه مادری
Meaning: a woman’s natural tendency to behave like a mother
گرایش طبیعی یک زن به داشتن رفتاری مادرانه
EXP: It is generally believed that women have maternal instincts that somehow make them better parents than fathers are.
عموماً اعتقاد بر این است که زنان دارای غرایز مادرانه هستند که به نوعی باعث می شود آنها والدین بهتری نسبت به پدران باشند.
nurturing instinct
غریزه مراقبت
Meaning: feelings typical of a caring mother
احساسات معمول یک مادر دلسوز
EXP: Some people believe that the nurturing instinct can shape women’s careers.
برخی افراد بر این باورند که غریزه مراقبت می تواند مسیر زندگی زنان را شکل دهد.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به دوران کودکی در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با دوران کودکی در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
- ۳۶ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر